loading...

دروس استاد عرفانیان

پـایگـاه ارائـه مطـالب و دروس حـوزوی استـاد عـرفـانیان

بازدید : 1072
دوشنبه 28 ارديبهشت 1399 زمان : 21:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دروس استاد عرفانیان

1 . این بانویی که تازه دارم مطالبش را زیر و رو می‌کنم یک بار نوشته:

ساعت یازده نشده بود که بابا به خانه برگشت. معمولاً تا ظهر مریض می‌دید و تا از مطب برسد به خانه کمی‌از ظهر گذشته بود. مامان از شنیدن صدای چرخیدن کلید توی در تعجب کرد و گفت: «وا، آمدی؟!»

بابا با سر و صورت سرخ و برافروخته و پیراهن جرخورده وارد شد و سریع رفت توی اتاق. مامان دوید دنبالش: «چی شده؟!»

کتک خورده بود. کراواتش را قیچی کرده بودند، ماشینش را هم ازش گرفته و برده بودند.

اما این تنها خاطرۀ ما از دهۀ فجر اوایل دهۀ شصت نبود.

2 . یک بار هم همان زمان‌ها یکی از اخوال ستّه‌ام ـ که از قضا خودش از نیروهای ارزشی به‌حساب می‌آمد ـ میهمان ما و موقع رفتن «أراک تقدّم رجلاً وتؤخّر أُخری» (همان «مردّد» خودمان) بود. می‌گفت: پیراهنم آستین‌کوتاه است و می‌ترسم در خیابان گیر دهند و نگه‌ام دارند.

حتی ادعا می‌شد در مواردی مشابهِ این دستان طرف را از انتهای آستین تا پایین رنگ کرده‌اند. دیگر «یا روسری، یا توسری» و امثال آن (سوسولا کوشن؟ تو سولاخ موشن و...) بماند.

3 . چیزی برای پنهان کردن از شما رفقا ندارم. در جوانی رزمی‌کار بودم. مربی‌ای داشتیم که می‌گفتند: زمانی سپاهی بوده و در خیابان... مشهد که مهد زیدبازی و خوش‌تیپی بود می‌ایستاده و اگر کسی ظاهری ناهنجار داشته تذکر داده و در صورت مقاومت با اردنگی توی ماشین پاترول و ... . البته خودش الآن در نیوزیلند مربی‌گری می‌کند و لابد مشغول ارشاد و راهنمایی جوانان منحرف و کژاندیش نیوزیلندی است.

4 . دارد فیلم بسیار زیبای «حبیب» را نشان می‌دهد. هربار دیده و اشک ریخته‌ام. نه شعار می‌دهد و نه سخیف و مبتذل تبلیغ دین می‌کند. وقتی مادر دردمندش دارد جان می‌دهد و او که عمری جوانی و خامی‌کرده بالای سرش نشسته و برایش قرآن می‌خواند که دیگر نگو!!!

5 . چه می‌شد اگر بقیه هم همین کار را می‌کردند؟! به گمانم خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ هم این طور راضی بودند و "رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا"؛ همه عاشق دل‌خستۀ دین می‌شدند.

6 . حالا همه برایم مستشکل شده‌اند که: پس با ادلۀ نهی از منکر چه کنیم؟

اولاً که برای نهی از منکر فقط داغ و درفش لازم نیست و در صورت لزوم، آن دیگر مال مراحل آخر است.

ثانیاً حضرت استاد آیت الله مددی ـ حفظه الله ـ معتقدند آیۀ مبارکۀ "تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى" [سورۀ مائده، آیۀ 2 ] ـ که نسبت به ادلۀ نهی از منکر متاخرتر است و من آخر ما نزل علی رسول الله (صلی الله علیه و آله) (در سورۀ مائده واقع شده که از آخرین سوره‌هایی است که نازل شده) وأحلّوا حلاله وحرّموا حرامه (آخرین احکام الهی در آن است) ـ آن ادله را به‌نوعی نسخ کرده و باید حاکم نسبت به آحاد مردم (= شهروند = Citizen ) و مردم نسبت به حاکم یار و مددکار باشند تا جلوی تحقق حرام گرفته شود.

ثالثاً برخی از اعاظم فقها اجرای حدود را فقط شان معصوم (علیهم السلام) می‌دانسته و می‌دانند (ولا یجوز لأحد إقامة الحدود إلّا للإمام، مع وجوده، أو من نصبه لإقامتها... وقیل: یجوز للفقهاء العارفین إقامة الحدود، فی حال غیبة الإمام ـ کما لهم الحکم بین الناس ـ مع الأمن من ضرر سلطان الوقت [شرائع الإسلام، المحقق الحلی، ج 1 ، ص 260 ـ 261 ]). بله، این قدر می‌فهمند که باید جلوی هرج و مرج را هم گرفت، اما خب، با تعزیر و مختصر نوازشی هم کار راه می‌افتد.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 28
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 5
  • بازدید کننده امروز : 6
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 26
  • بازدید ماه : 341
  • بازدید سال : 762
  • بازدید کلی : 48515
  • کدهای اختصاصی